mehdi asili ::
یکشنبه 85/12/27 ساعت 5:1 عصر
دیشب تو را در خواب دیدم...دست در دست هم به اوج اسمان رفتیم.تو بزرگترین ستاره را چیدیو روی موهایم گذاشتی...ستاره ها به ما چشمک زدندو ابر ها لبخند...تو برایم اواز می خواندی...در سیاهی شب برق شادی چشمهایت را دیدم...دیشب با نگاه مهربانت امیدوارم کردی...مرا به دنیای ارزوهایم بردی و گفتی به انها خواهی رسید ...کاش همیشه در خواب میماندم
***************************************************
من به زیبایی چشمان اهورایی تو و به سر سبزی دستان تو می اندیشم
من دگر در نگه غیر دل و جان ندهم...من به مهمانی برف و یخ و سرما نروم
من سراپا عشقم...عشقی از جنس امید...عشقی از جنس نگاه خورشید و نگاه خورشید به سراپای وجودم جاری ست!
**************************************************
تو حادثه من حادثه...پس کی به ابرا برسه؟
تو بارونی من بارونی...پس کجا رفت مهربونی؟
من بی جواب تو بی جواب...معنیش چیه این جز سراب؟
من انتظار تو انتظار...من باریدم تو هم ببار!
****************************************************
خیلی سخته چیزی رو که تا دیشب بود یادگاری...صبح بلند شی و ببینی که دیگه دوستش نداری
خیلی سخته که نباشه هیچ جایی برای اشتی...بی وفا شه اون کسی که جونتو واسش گذاشتی
خیلی سخته اون کسی که اومد و کردت دیوونه...هوساش وقتی تموم شد بگه پیشت نمی مونه
خیلی سخته اون کسی که گفت واسه چشات میمیره...بره و دیگه سراغی از تو و نگات نگیره
خیلی سخته که عزیزی یه شب عازم سفر شه...تازه فردای همون روز دوست عاشقش خبر شه
خیلی سخته و قشنگه اشنایی زیر بارون...اگه چتر نداشته باشن توی دستا هر دوتاشون
خیلی سخته واسه اون بشکنه یه روز غرورت...اون نخواد ولی بمونه همیشه سنگ صبورت
خیلی سخته چشای تو واسه اون کسی خیسه...که پیام داده یه عمره واسه تو نمی نویسه
خیلی سخته بری یک شب واسه چیدن ستاره...ولی تا رسیدی اونجا ببینی روز شد دوباره
خیلی سخته که من وتو همیشه با هم بمونیم...اونقد عاشق که ندونن دیوونه کدوممونیم
نوشته های دیگران()
