سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانا نادان را می شناسد؛ چون قبلاً نادان بوده است؛ ولی نادان دانا را نمی شناسد؛ چون قبلاً دانا نبوده است . [امام علی علیه السلام]
mehdi asili
 || مدیریت  ||  شناسنامه  || پست الکترونیــک  ||  RSS  ||
harfe del

mehdi asili :: دوشنبه 85/12/21 ساعت 8:16 عصر


این قافلهء عمر عجب می گذرد
در یاب دمی که با طرب می گذرد
خیام
..............................
یکسال از ترک وطن گذشت
کوتاه تر ازیک چشم بر هم گذاشتن
بلند تر از یک سال کهکشانی خورشید
یکسال گذشت بدون عطر نرگس
بدون لبخند سرد کودک گل فروش
بدون نگاه ملتمس رفتگر پیر محل
بدون هوای عاشق شدن با دیدن دخترک وپسرک 14 ساله پشت شمشادها که مضطرب از ترس دیده شدن دستهای هم رو عاشقانه میفشارند
یکسال بدون دیدن درد
درد رانندهء تاکسی از عجز پرداخت مخارج عمل کلیهء دخترش
درد مادری از ناتوانی دستهاش از درمان اعتیاد جگر گوشه اش
درد کودکان شیرخوارگاه که در این سن کم از سیلی روزگار هزار سال پیر می شن
یکسال گذشت
بدون دیدن بازار تجریش
بدون شنیدن صدای اذون
بدون شنیدن عطر کتاب و دانشگاه درقدم گذاشتن بر سنگفرش های انقلاب
یکسال بدون دیدن تلاش فقط برای زنده موندن
تا نیومدم اینجا نفهمیدم که دیدن تمام این دردا
چقدر میتونه بزرگت کنه
قدر اون حس قشنگ رو وقتی کودکی غزل فروش بخاطر لبخندش به شما هدیه میده
با تمام وجود بدونین
قدر عطر نرگس رو
قدر اذان رو
قدر شریک شدن با درد مردم رو بدونین
خدایا
ازت می خوام یه بار دیگه بهم فرصت بوسه زدن بر خاک وطن رو بدی
چقدر گفتنی دارم از اینجا براتون
شاید یروز گفتم براتون


نوشته های دیگران()

sharhe albome 7 nefrin

mehdi asili :: دوشنبه 85/12/21 ساعت 6:32 عصر



7 نفرین


سه شنبه بیست و چهارم مرداد 1385 - 21:46 - نویسنده : طرفدار مهدی اصیلی



هفت شهر عشق را عطار گشت

ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم

عشق را هفت مرتبه است و آسمان را هفت طبقه و کائنات را نیز در هفت روز بنا نهادند.

هفت کلمه ی مقدسی است و البته با هرچه درآید آن چیز نیز تقدس می یابد حتی اگر نفرین باشد خدای مخلوقات فرموده:چه بسا شری که شما آن را نمی پسندید اما خیر است.و هفت نفرین ما نیز از این جنس است.نفرینی است برای نبود ناپاکی و نااهلی و نامردی و نادانی و نافرمانی و ناامیدی و نا خرسندی.

باشد که مقبول منظر اهل دل قرار گیرد


نوشته های دیگران()

khaste

mehdi asili :: دوشنبه 85/12/21 ساعت 6:19 عصر

 

خسته و زخمی و داغون یه گوشه کنج خیابون گونه هام خیسه از اشک و تو دلم غصه فراون هرکسی رد میشه انگار منو اصلا نمی بینه هیچکسی حتی یه لحظه پای حرفام نمیشه هیچکسی دلش نمی خواد جای من باشه یه روزم باید اینجا تک و تنها تا همیشه من بسوزم


نوشته های دیگران()

name akhar

mehdi asili :: چهارشنبه 85/12/16 ساعت 6:38 عصر

http://www.ParsiBlog.com/PhotoAlbum/mehdiasili14/DSCF1451_resize.JPG

 

نامه ی . . . . . . . و این برای اونهایی که کنایه فهمند !
با سلامی می کنم آغاز این احساس زخمی را

مهربان

بی من خیالت سبز، روزگارت خوش ، نگاهت آسمان باشد

باز هم بی شکوه و ناله از تو می خواهم بگوئی

حال شب خوب است ؟

ماه قلبت با ستاره آشتی کرد ؟

از پرستو ها خبر داری ؟

من شنیدم مهربانی باز بیمار است ؟

گونه ی احساس تب دار است ؟

لحظه های خاطره تنها ترین هستند

راستی !

یک قاصدک می گفت : بی وفائی مدتی در خانه ات مانده .

روز و شب سرگرم او هستی با خود

گفتم حقیقت نیست

تا که ناگه یک شب ابری زیر باران دل تنگم

قاصدک آمد

با تمسخر گفت : پیغامی رسید از او ؟

ناگهان بغضم به حرف آمد

قاصدک از آه من لرزید

بگذریم از این حکایت ها ، خسته از این حرفها هستی

قصه ی دلتنگی من هم که بی پایان و طولانیست

راستی ! ! !

یک وقت خواستی از حال قلبم با خبر باشی

هر کجا آئینه ای دیدی تَرک خورده

حال قلبم را بپرس از او ، خوب میداند

لحظه ی طغیان احساس است

نامه ی من رو به پایان است

مهربان من خداحافـظ

مهربان من خداحافـظ


نوشته های دیگران()

chi mishod

mehdi asili :: چهارشنبه 85/12/16 ساعت 6:37 عصر

 

DSCF1451_resize

چی می شه؟ می نویسم آدما رو دوست ندارم

خودمو! اونارو حتی شما رو دوس ندارم

دیگه از دلم گذشته عاشق کسی بشم

اون دوست دارم های بی هوا رو دوس ندارم

یادمه یه وقتا جونم سر عاشقی می رفت

دیگه حتی فکر اون لحظه ها رو دوست ندارم


سرنوشت و سفرو خیانت و پشیمونی

حق دارم بگم که هیچ کدومارو دوس ندارم

نه غریبه لطفی کرد نه آشنا خیری رسوند

هیچکدوم غریبه و آشنا رو دو ست ندارم

کفره اما می نویسم دعا فایده ای نداشت

من دعا نمی کنم نه دعا رو دوس ندارم

بچه بودیم چی می شد بچه می موندیم همیشه

گرچه من خیلی بدم بچه هارو دوس ندارم

یه زمونی یه صدا وجودمو تکون می داد

باورش سخته ولی اون صدا رو دوس ندارم

التماس سرخ سیبا دیگه معنی نداره

سیبا مال عاشقاس من سیبا رو دوس ندارم

دیگه دستی نمی خوام که کنج دستام بشینه

همه چی سرده می لرزه گرما رو دوس ندارم

وفا حرفه مهربونی قحطیه عشقم بلاس

دیگه بی وفام عجب نیست وفا رو دوس ندارم

با خودم قرار گذاشتم دنبال دلم نرم

با دلت بری خطاست من خطا رو دوس ندارم

وقتی که عاشق شدم بلا چه طعم خوشی داشت

حالا که رها شدم پس بلا رو دوس ندارم

یعنی چی دوست دارم! بی تو می میرم !عزیزم

نمی دونم چرا این جمله ها رو دوس ندارم

باید آدم بشینه راس راسی زندگی کنه

آدمای عاشق و مبتلا رو دوس ندارم

خدا هرچی سر رام بود طعم خوشبختی نداشت

نمی شه آخه بگم که خدا رو دوس ندارم

ولی بنده هات نساختن با دلم تک تکشون

اینکه جرمی نداره بنده هارو دوس ندارم

می دوی! می شکننت! نمی خوانت! نمی رسی

من به کی بگم که این قانونا رو دوس ندارم

زندگی روشونه هام سنگینی می کنه عجیب

پس گناه من چیه که دنیا رو دوس ندارم

دو سه سالی بود به عشق رویاهام زنده بودم

دیگه حتی رسیدن به رویا رو دوس ندارم

دلمو همه زدن یا بد می شن یا که بدن

خودمم بدم ولیکن بدا رو دوس ندارم

به جای این همه حرفا چونکه باور بکنید

بذارید بگم که دیگه زیبا رو دوست ندارم


نوشته های دیگران()

<      1   2      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

khiyanat
[عناوین آرشیوشده]

About Us!
mehdi asili
mehdi asili
Link to Us!

mehdi asili

Hit
مجوع بازدیدها: 3538 بازدید

امروز: 9 بازدید

دیروز: 3 بازدید

Archive


زمستان 1385

Submit mail